عصرِ پاییزی



مرد فقیری بود

دست و بالش تنگ بود

دارو ندارش یه قالیچه بود که اونم یه گوشه اش سوخته بود.

این قالیچه رو گذاشت رو شونه اش و راهی بازار شد که بفروشه و بزنه به زخم زندگیش!

ولی هرجا میرفت بهش میگفتن این قالیچه اگه سالم بود ازت ۵۰۰میخریدیم.!

ولی حالا که یطرفش سوخته اس ۱۰۰تومن!

ادامه مطلب

 

 

 

 

تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟

شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم 

تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو

بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!

ادامه مطلب

 

هزار ثانیه ی غمگین،هزاران لحظه ی بغض دار،هزاران آدم وهزاران «پایان ناخوش» باید،بیان وبگذرن،بایدتموم این هزارها دست به دست هم بدن تا فقط یه لحظه شکل بگیره.یه «لحظه »ی تکرارنشدنی.لحظه ای که برای چند ثانیه چشمها رو باز میکنه.ذهن روبه متمرکز ترین حالت درمیاره،پردازش اطلاعات جدید ووصل شدنشون به تموم اطلاعات قدیمی که دراثر تجربیات زندگی به دست اوردیم،به بی نظیرترین حدِ خودش میرسه.وبعد ناگهان دریک لحظه «میفهمیم»،خوب میفهمیم که چرا اون هزارتا اتفاق افتاده وبعد هیچ شکی نخواهیم داشت که تموم زندگی"درست" بوده" و"درست" هم ادامه خواهد داشت،حتی بعداز مرگ .

 

پونه مقیمی-روانشناس بالینی

ادامه مطلب

 

 

 

هیچکس درمن جنونم را به تو باور نکرد

هیچکس حالِ منِ دیوانه را بهتر نکرد

 

من همانم که اگر مستم تویی درساغرم

من از آنی که تو درمن ساختی ویرانترم

 


 

 

 

پیش بیا! پیش بیا! پیشتر!

تا که بگویم غم دل بیشتر

دوست ترت دارم از هر چه دوست

ای تو به من از خود من خویشتر

دوست تراز آنکه بگویم چقدر

بیشتر از بیشتر از بیشتر

داغ تو را از همه داراترم

درد تو را از همه درویشتر

هیچ نریزد به جز از نام تو

بر رگِ من گر بزنی نیشتر

فوت و فن عشق به شعرم ببخش

تا نشود قافیه اندیشتر

 

پ.ن۱:این شعرایی که میذارم وبلاگ همون روز یهویی بایه اتفاق میوفته تو سرم :)

این شعرم مثل قبلی یه بیتش افتاده بود توسرم .سرچ کردم کاملشو بذارم دیدم آهنگشم خوندن:)

دیشب تا صبح این آهنگ رو تکرار بودو گوش میکردم.دوسش دارم:)

 


 

 

 

 

چند تا وبلاگو خوندم مغزم ایست کرد.قطعاً کامنت میذارم وقتی تونستم مسلط بشم وغمی که باغمتون به دلم نشستو کنترل کنم.

وقتی تونستم به ذهنم نظم بدم برا دلگرمی دادن.

الان تنها چیزی که تو ذهنم اومد این آهنگ بودبرا به اشتراک گذاشتن .

شاید اونایی که وبشونو خوندم کمی بااین موزیک روبراه بشن.

خدا رو داریم رفقا .❤

یه نشدنایی یه نرسیدنایی یه دردایی شاید برااینه که از خدا دوریم.شایدم نزدیکیم ولی هنوزم باید نزدیکتر بشیم.

اگه یکیو دوست داشته باشی واون بهت محل نده چیکار میکنی؟

ادامه مطلب

 

سلام سلامممم

صدتا سلام هزارو سیصدتاسلام مخاطبای قچنگم چطورییید؟:)

بهتون بگم مخاطبای قچنگم

لوسه؟:)

قچنگیددیگه:)

دخترا به صف بشید همتونو یکی یکی ماچ کنم ببینمتون انرژی بگیرم

آقایون وبلاگم به صف بشن ازاین گلا با کمال احترام تقدیم میکنم:)

 

بعد از چند روزسکوت بسم الله:)) قراره پرحرفی کنم اگه آمادگیشو دارید تا بگم:))

بگم؟میگم:)

ادامه مطلب

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم / که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

بیا پیمان یاری بند یارا /درخت دوستی را بر نشانیم

مزن زخمه دلی را ، بازبانت / حدیث عشق ، خواندن میتوانیم

جهان داور نبخشیده ثباتی / مکن تکیه ، مسافرها درانیم

کهنسالی و خردی بی تفاوت / مگو حالا که ما خیلی جوانیم

یدک ، چون نام آدم را کشیدیم / ز حیوانی جدا باید بمانیم

چو باران باش ، بخشنده به هرجای / که ما هم جوهری از لامکانیم

اگر سنگی به راهی بود بردار / براین خصلت چو بوده ، جاودانیم

به خلق ما ، خدا کرده مباهات / غباری از وجودش بی گمانیم

ببخشیداو ، ببخشاییم ما هم /که از بخشایش او با نشانیم 


 

سلامممم من اومدمممممم

ادامه مطلب

سلام سلام:)

چطورید؟

 

هفته پیش گفتم پدربزرگ نیک برگردن من پست سرگرمی میذارم شیرینی برگشتشون:)

که خدارو شکر برگشتن:)

البته هرکی بخواد بی دلیل بره همینه به اصرار نگه میدارم:))مگه من میذارم الکی الکی بذاریدبرید منو تهنا بذارید:))

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام سلام:)

اومدم یه  قسمت از یه کتابیو بنویسم ویه آهنگ بذارموبرم !اصلاً هم نمیخوام پرحرفی کنم

همه چی هم آرومه ماچقد خوشحالیم مگه نه؟:/

بخونیم:

 

علاوه براین اسارتها،بردگی های تحمیلی دیگران راخواهی شناخت:

بردگی های ناشی از هزاران هزار ساکن لانه ی مورچه هارا،عادتهایشان وقوانینشان !تصورش را نمیتوانی بکنی که تقلید از عادت هایشان واحترام به قوانینشان ،تا چه حد خفقان آور است .اینکار را نکن آنکار را نکن،اینچنین وآنچنان بکن.

واین وضع ،اگر وقتی درمیان آدم هایی مهربان وآشنا بامفهوم آزادی زندگی میکنی قابل تحمل است ،هنگامی که زیر یوغ زورگویانی به سر میبری که حتی از لذت اندیشیدن به آن محرومت میکنند به یک جهنم بدل میشود.

ادامه مطلب

 

این منم در آینه، یا تویی برابرم؟

ای ضمیر مشترک، ای خودِ فراترم!

در من این غریبه کیست؟ باورم نمی شود

خوب می شناسمت، در خودم که بنگرم

این تویی، خود تویی، در پسِ نقابِ من

ای مسیح مهربان، زیر نامِ قیصرم!

ای فزونتر از زمان، دورِ پادشاهی ام!

ای فراتر از زمین، مرزهای کشورم!

نقطه نقطه، خط به خط، صفحه صفحه، برگ برگ

خط رد پای توست، سطرسطر دفترم

قوم و خویش من همه از قبیله ی غم اند

عشق خواهر من است، درد هم برادرم

سالها دویده ام از پی خودم، ولی

تا به خود رسیده ام، دیده ام که دیگرم

در به در به هر طرف، بی نشان و بی هدف

گم شده چو کودکی در هوای مادرم

از هزار آینه تو به تو گذشته ام

می روم که خویش را با خودم بیاورم

با خودم چه کرده ام؟ من چگونه گم شدم؟

باز می رسم به خود، از خودم که بگذرم؟

ادامه مطلب

سلام سلام:)

 

من اومدمممممم

طبق معمولم خودشیفته طور وارد شدم

گفتم به رسم امشب باهم حافظ بخونیم ،شعری رو گذاشتم که با دیوان حافظ خودم که یادگاری وهدیه دوستمه تفأل زدم بهش:)

اگه دوست دارید میتونید بانیت بخونیدش:)

من که پیشنهاد میکنم با نیت بخونید 

چشماتونو ببندید همون چیزی که الان براتون مهمتره وقلب یا ذهنتونو درگیر کرده نیت کنید بعد بخونیدش باشه؟:)

ادامه مطلب

هوالعشق

 

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَ‌بِّهِمْ یُرْ‌زَقُونَ

 

آدم‌ها در زندگی بنده انتخاب‌هایشان هستند. انتخاب‌هایی که رهایشان نمی‌کنند تا آخر عمر.

.

مثلا تو. همین تویی که دیشب در بغداد از دست ما رفتی. تو می‌توانستی در ۲۳ سالگی، همان وقت که برای اداره آب و فاضلاب کرمان کار می‌کردی، بگویی جنگ به من هیچ ربطی ندارد. بگویی من کلی آرزو دارم برای زندگی‌ام. بگویی تازه اول جوانی‌ام است. ولی خب این‌ها را نگفتی. نگفتی و بلند شدی و رفتی مهاباد.

.

جنگ در کردستان که تمام شد می‌توانستی بگویی حالا دیگر خسته‌ام یا دینم را به این مملکت ادا کردم و یا از همین حرف‌ها ولی خب نگفتی و رفتی جنوب با بچه‌های کرمان و لشکر ۴۱ ثارالله رو تشکیل دادی و هشت سالی هم آنجا جنگیدی.

.

جنگ ایران و عراق که تمام شد بعضی از همرزمانت برگشتند و رفتند درس خواندند، برخی تمدار شدند، برخی کار اقتصادی شروع کردند اصلا ولی تو برگشتی کرمان و این بار انتخاب کردی که فرمانده لشگری باشی که قرار است در جنوب شرق ایران با قاچاقچیان مواد مخدر بجنگد.

ادامه مطلب

 


زیبایی تو مثل قرص ماهیدور از تو باشه رنگ سیاهی

تولد تولدت مبارکبخندی تو همیشه الهی

زاده فصل زمستون چه عزیزی تو برامون

با حضور تو همیشه پر لبخند لبامون

توی این شبای برفی تویی گرمای وجودم❤

روز میلادت مبارک ،ای تمام تار و پودم

ماه دی ماه رفاقت چه عزیز بودن تو❤

از تو شد ستاره بارون،شب زیبای زمستون❄

ادامه مطلب

 هوالعشق

 

 

 

 

خیلی بی تاب بود.ناراحتی در چهره اش موج می زد

پرسیدم :چیزی شده؟

ابراهیم باناراحتی گفت :دیشب بابچه ها رفته بودیم شناسائی،توراه برگشت ،درست درکنار مواضع دشمن ماشاالله عزیزی رفت روی مین وشهید شد.عراقی ها تیراندازی کردندوماهم مجبور شدیم برگردیم.

تازه علت ناراحتی اش را فهمیدم هوا که تاریک شد ابراهیم حرکت کرد،نیمه های شب هم برگشت.

خوشحال وسرحال!

مرتب فریاد میزد؛ امدادگر.امدادگر.سریع بیا ،ماشاالله زنده است!

ادامه مطلب

 

بهار که از راه می‌رسد

جوانه سر می‌زند، شکوفه می شکفد

باران نم‌نم می بارد آسمان نفس می کشد

بهار که از راه می‌رسد

زمین سبز می‌شود بلبل نغمه خوان می‌شود

روز نو می‌شود سال نکو می‌شود

اما… تو چطور؟

اگر شکوفه شکوفه بروید

و دریغ از شکوفه لبخندی که بر لبانت بنشیند چه؟

ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دانلود کتاب سایت رودکی آروان بهترین وکیل دادگستری اصفهان حجت اله کریمیان سمپاشی آذین / دفع آفات کامپیوتری فرشاد Jim all game update live seohama تکنولوژی های روز